عشق یعنی ... دفتر تلفن محرمانه نداشته باشی
عشق یعنی ... مجبور نباشی تنهایی غذا بخوری
عشق یعنی ... رازی بین من و تو
عشق یعنی ... آرزوهاتون رو به همدیگه بگین
عشق یعنی ... یه کیک خونگی برای تولدش
عشق یعنی ... به هزار زبون بهش بگی دوستت دارم
عشق یعنی ... کسی که دلتو می بره
عشق یعنی ... بعضی وقتا اشک زیاد ریختن
عشق یعنی ... همین کنار هم بودن
عشق یعنی ... همون نیرویی که توی فضا می چرخه
عشق یعنی ... احساس فوق العاده ای که همه جا دور و برت هست
عشق یعنی ... آدم احساس کنه زمین زیر پاش نیس
عشق یعنی ... ضربه فنی شدن
عشق یعنی ... کاری کنی که جز عشق تو هیچی نبینه
عشق یعنی ... این فکر که چقدر خوبه اون تو رو بخواد
عشق یعنی ... قشنگ ترین لباستو براش بپوشی
عشق یعنی ... ترانه ای که تو رو به یاد اون میندازه
عشق یعنی ... بذاری از خودش تعریف کنه
عشق یعنی ... منتظر تلفنش باشی
عشق یعنی ... بدونی واسه تولدش چه هدیه ای دوست داره.
عشق یعنی ... دیدن خوشحالیش.
عشق یعنی ... غرورشو جریحه دار نکنی.
عشق یعنی ... سلیقه شو مسخره نکنی.
عشق یعنی ... فکر نکنی مجبوره تا ابد با تو بمونه
عشق یعنی ... وقتی فقط دیدنش کافیه تا تو رو از خود بی خود کنه
عشق یعنی ... لباسی رو که برات خریده بپوشی
عشق یعنی ... زیر نور مهتاب براش شعر بخونی
عشق یعنی ... بدون اون انگار تو بیابون سر گردونی
عشق یعنی ... دلشو نشکنی
عشق یعنی ... واسه ش آواز عاشقانه بخونی
عشق یعنی ... مرتب ببریش بیرون
عشق یعنی ... نقطه ضعفاشو بشناسی
عشق یعنی ... ستارهء محبوبش باشی